اندازه بازار یک استارتاپ را چگونه محاسبه کنیم؟

محاسبه اندازه بازار یکی از مهمترین اقدامات قبل از راه‌اندازی هر کسب و کار محسوب می‌شود. اندازه‌ بازار، میزان جذابیت و پتانسیل موفقیت یک کسب و کار را نشان می‌دهد و به شما کمک می‌کند در مورد ورود به آن کسب و کار راحت‌تر تصمیم‌گیری کنید.

“اندازه بازار، حجم کل بازاری که به صورت بالقوه وجود دارد را نشان می‌دهد و معمولا برای بازه‌ی زمانی یک سال محاسبه می‌شود.”

اهمیت محاسبه اندازه بازار

اندازه بازار یک استارتاپ برای سرمایه‌گذاران اهمیت بسیار زیادی دارد. یکی از فاکتورهای مهم که سرمایه‌گذاران قبل از سرمایه‌گذاری روی استارتاپ‌ها در نظر می‌گیرند این است که تا چه حد بازار مورد فعالیت استارتاپ بزرگ است. در واقع سرمایه‌گذار با در نظر گرفتن اندازه بازار قابل دسترس (TAM) تصمیم می‌گیرد در یک کسب و کار سرمایه‌گذاری کند یا نه. همچنین اندازه بازار یک استارتاپ تأثیر بسیار زیادی روی ارزش‌گذاری آن استارتاپ دارد. بنابراین اگر در مسیر رشد استارتاپ خود نیازمند جذب سرمایه هستید، لازم است که از همان ابتدا اندازه بازار خود را تخمین بزنید.

حتی اگر نیازمند جذب سرمایه نباشید نیز محاسبه‌ی اندازه بازار در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک به شما کمک خواهد کرد، به عنوان مثال در موارد زیر دانستن اندازه بازار نقش موثری خواهد داشت.

  • پیش‌بینی مالی استارتاپ و تعیین بودجه بازاریابی
  • توسعه محصول
  • طراحی ساختار سازمانی و تعیین مهارت‌های کلیدی مورد نیاز
  • برنامه‌ریزی برای شراکت‌های آینده

در بازارهایی که قبلا شکل گرفته است محاسبه‌ی اندازه بازار به راحتی صورت می‌گیرد اما در مورد استارتاپ‌ها که ارزش پیشنهادی جدیدی را ارائه می‌دهند و اطلاعاتی از مشتریان بالقوه، توانایی خرید آن‌ها و.. ندارند چگونه می‌توان اندازه بازار را محاسبه کرد؟ در بازارهایی که پیوسته در حال تغییر و رشد است اندازه بازار چگونه محاسبه می‌شود؟

چگونگی محاسبه‌ی اندازه بازار

همانطور که در ادامه خواهید دید محاسبه‌ی اندازه بازار به خلاقیت بالایی نیاز دارد چرا که لازم است در مراحل مختلف فرضیات مختلفی را در نظر گرفت. با توجه به لزوم در نظر گرفتن فرضیات مختلف، محاسبه‌ی اندازه بازار به خلاقیت بالایی نیاز دارد.

نقطه‌ی شروع برای محاسبه اندازه بازار پاسخ به این پرسش است:

“استارتاپ قرار است چه مشکلی را حل کند؟”

بسیاری از بنیان‌گذاران در ابتدا آنچنان شیفته‌ی محصول و ویژگی‌های آن می‌شوند که فراموش می‌کنند این محصول از چه طریق می‌خواهد به مخاطبان آنها سود برساند. در واقع با تعریف مشکلی که استارتاپ شما حل خواهد کرد راحت‌تر می‌توانید مشتریان هدف را تعیین و در نتیجه تعداد آنها را به دست آورید.

در ادامه دو رویکرد اصلی که در محاسبه‌ی اندازه بازار وجود دارد شرح داده می‌شود.

  1. تحلیل از بالا به پایین (استفاده از گزارش‌ها و تحقیقات آماری کلان)
  2. تحلیل از پایین به بالا (استفاده از داده‌های داخلی استارتاپ)

تحلیل از بالا به پایین (Top-Down)

در رویکرد از بالا به پایین همانطور که از نام آن مشخص است از بزرگترین عدد ممکن برای اندازه بازار شروع و سپس بر اساس اطلاعات و فرضیاتی که در مورد کسب و کار و بازار داریم، مرحله به مرحله آن را کاهش می‌دهیم.

به عنوان مثال فرض کنید قصد راه‌اندازی استارتاپی را دارید که ارزش پیشنهادی اصلی آن ارائه‌ی خدمات آنلاین خرید میوه است. اگر بخواهیم با استفاده از رویکرد از بالا به پایین اندازه بازار آن را محاسبه کنیم لازم است ابتدا محاسبه کنیم در حال حاضر مردم چه مبلغی برای خرید میوه صرف می‌کنند.

با استفاده از داده‌های آماری کلان می‌توان کل هزینه‌ای که در یک سال برای خرید میوه صرف می‌شود را به دست آورد. فرض کنید این عدد در ایران 40 هزار میلیارد تومان باشد. اما همه‌ افرادی که میوه می‌خرند متقاضی خرید آنلاین آن نیستند، همچنین از لحاظ عملیاتی نیز سرویس دهی به تمامی این افراد ممکن نیست و در دسترس نیستند.

اگر فرض کنیم فقط در شهرهای بزرگ می‌توان این خدمات را ارائه داد در این صورت باید نسبت جمعیت شهرهای بزرگ به جمعیت کل کشور را به دست آورد و عدد قبلی را تعدیل نمود. حدودا 25 درصد جمعیت کشور در 5 شهر بزرگ ساکن هستند. بنابراین بایستی عدد قبلی را بر 4 تقسیم نمود.

در مرحله‌ی بعدی باید این موضوع را در نظر گرفت که همه‌ی افراد میوه‌ی خود را به صورت آنلاین خریداری نمی‌کنند و سوپرمارکت‌ها و میوه‌فروشی‌ها سهم زیادی در تأمین سبد میوه‌ی افراد دارند. با فرض اینکه یک پنجم افراد میوه را به صورت آنلاین خریداری خواهند کرد ضریب 20 درصد نیز بر عدد قبلی اعمال می‌شود. در نهایت می‌توان گفت اندازه بازار فروش آنلاین میوه 2000 میلیارد تومان است.

در این رویکرد اگر برخی از تعدیلات عمدا و یا سهوا در نظر گرفته نشوند منجر به تخمین بیش از حد مقدار اندازه بازار می‌شود. بنابراین بهتر است با استفاده از رویکرد از پایین به بالا نیز اندازه بازار را محاسبه کرد.

تحلیل از پایین به بالا (Bottom-Up)

اگرچه محاسبه‌ی اندازه بازار با استفاده از رویکرد از بالا به پایین نسبتا ساده‌تر است، اما می‌تواند گمراه‌کننده نیز باشد. آیا واقعا می‌توان به کل بازار دسترسی پیدا کرد؟ حتی اگر پاسخ این سؤال بله باشد باید در نظر گرفت دسترسی به کل بازار چه هزینه‌هایی به همراه دارد؟

استفاده از روش از پایین به بالا تصویر خوبی از عوامل مطرح شده به ما می‌دهد. در رویکرد از پایین به بالا با در نظر گرفتن وضعیت کنونی استارتاپ (محصول، قیمت، مشتریان و …) و ظرفیت مقیاس‌پذیری هر یک از بخش‌های آن می‌توان اندازه بازار استارتاپ را محاسبه کرد.

برای استارتاپی که در بخش قبلی شرح داده شد می‌توانیم محاسبات اندازه بازار با استفاده از رویکرد از پایین به بالا را به این شکل انجام دهیم.

قیمت متوسط هر کیلوگرم میوه 5 هزار تومان است. انجام نظرسنجی و مصاحبه با افراد در مناطق مختلف نشان می‌دهد که افراد به طور معمول به صورت هفتگی میوه خود را خریداری می‌کنند و هر فرد در هر بار خرید 5 کیلوگرم میوه خریداری می‌کند. به این ترتیب میزان متوسط خرید سالانه میوه هر فرد محاسبه می‌شود.

در مرحله‌ی بعدی باید تعداد مشتریانی که می‌توانیم به آنها دسترسی پیدا کنیم را به دست آوریم. پیش‌بینی‌های بخش بازاریابی نشان می‌دهد که با در نظر گرفتن اثربخشی کمپین‌های تبلیغاتی می‌توان به 500 هزار مشتری در شهر تهران رسید. به این ترتیب اندازه بازار در تهران 650 میلیارد تومان می‌شود.

پس از آن باید برنامه‌ی توسعه‌ای خود را بر مبنای برنامه عملیاتی و نیز میزان در محاسبه‌ی اندازه بازار تأثیر دهیم. اگر فرض کنیم قصد توسعه‌ی خدمات به 4 شهر دیگر را داریم، با در نظر گرفتن مواردی مانند جمعیت قابل دسترسی این شهرها، تفاوت سبک زندگی افراد و نیز تفاوت قیمت میوه در آنها عدد مربوط به تهران را برای این شهرها می‌توان تعدیل نمود، و در نهایت اندازه بازار کل را محاسبه نمود.

به این موضوع باید توجه نمود که در محاسبه اندازه بازار فاکتورهایی مانند مدت زمان لازم برای دسترسی به این تعداد مشتری، نرخ ریزش مشتریان و حتی وجود رقابت در بازار را نادیده گرفتیم. این موارد معمولا در مراحل بعدی و در طرح کسب و کار مورد بررسی قرار می‌گیرند.

کدام یک از این رویکردها را در محاسبه‌ی اندازه بازار استفاده کنیم؟

در پاسخ باید گفت هردو. هر دو رویکرد بر اساس فرضیاتی که در نظر می‌گیرند دارای مزایا و معایب زیادی هستند و هیچ یک از آنها تصویر جامعی از اندازه بازار به شما نمی‌دهند. در رویکرد از بالا به پایین، فرض می‌شود به تمام بخش‌های (segment) ممکن مشتریان می‌توان دست یافت، در حالی که عملا این اتفاق رخ نمی‌دهد. در رویکرد از پایین به بالا نیز همیشه فرض می‌شود تعداد مشتریان بیشتری در بخش‌هایی که می‌توانیم به آن دست یابیم وجود دارد.

در صورتی که نتایج محاسبات اندازه بازار با استفاده از دو رویکرد از پایین به بالا و از بالا به پایین به هم نزدیک باشند، می‌توان نتیجه گرفت که تخمین اندازه بازار به خوبی صورت گرفته است. اما اگر این دو عدد به هم نزدیک نباشند باید فرضیات هر یک از رویکردها را مجددا بررسی نمود تا در نهایت بتوان به یک عدد توافقی بین این دو رویکرد رسید.

 

نکاتی که به محاسبه‌ی دقیق‌تر اندازه بازار منجر می‌شود:

1)     اطمینان از صحت محاسبات اندازه بازار از طریق مقایسه‌ی آن با کسب و کارهای مشابه

پس از محاسبه‌ی اندازه بازار با استفاده از دو رویکرد از بالا به پایین و از پایین به بالا، به منظور سنجش صحت محاسبات می‌توان اندازه بازار محاسبه شده را با کسب و کارهای مشابهی که مراحل رشد خود را طی کرده‌اند مقایسه نمود. در صورتی که اختلاف معنی‌داری بین اندازه بازار محاسبه شده، و میزان فروش و درآمد بازیگران فعال در آن بازار وجود دارد، به احتمال زیاد محاسبات اندازه بازار به درستی صورت نگرفته است.

2)     سناریوسازی در محاسبات اندازه بازار

با توجه به اینکه محاسبه‌ی اندازه بازار بر مبنای فرضیات صورت می‌گیرد بهتر است سناریوهای مختلف بدبینانه، خوش‌بینانه و محتمل را به محاسبات خود اضافه نماییم. تغییر هر یک از فرضیات می‌تواند اندازه بازار را تا حد زیادی تغییر دهد. در نظر گرفتن سناریوهای مختلف به برنامه‌ریزی بهتر برای آینده کمک می‌کند.

3)     به روز رسانی فرضیات در طول زمان

فرضیات در نظر گرفته شده ممکن است در طول زمان تغییر کنند، بنابراین لازم است در بازه‌های زمانی مشخص مجددا اندازه بازار استارتاپ را با فرضیات جدید که دقت بالاتری نسبت به فرضیات اولیه دارند به روز رسانی کنیم.

4)     در نظر گرفتن چرخه‌ی پذیرش تکنولوژی

همچنین در محاسبه‌ی اندازه بازار برای استارتاپ‌های تکنولوژی‌محور باید چرخه‌ی پذیرش تکنولوژی را نیز در نظر گرفت. پذیرندگان اولیه‌ (early adopters) ممکن است در همان سال اول مشتری ما شوند اما سایر مشتریان بالقوه ممکن است حتی تا 20 سال بعد نیز از خدمات ما استفاده نکنند

در بازارهای نو ظهور اندازه بازار را چگونه محاسبه کنیم؟

در مواردی که ارزش پیشنهادی استارتاپ کاملا جدید است، در حال حاضر هیچ مشتری‌ای ندارد و شرکت‌های مشابه برای مقایسه نیز وجود ندارند محاسبه‌ی اندازه بازار نیازمند خلاقیت بیشتری است. بازارهای نوظهور عموما در دو حالت ایجاد می‌شوند:

1)     استارتاپ محصول جدیدی را به بازار عرضه می‌کند که قرار است جایگزین محصولات موجود شود.

در این نوع استارتاپ‌ها که معمولا بر اساس نوآوری در تکنولوژی شکل می‌گیرند، محاسبه‌ی اندازه بازار ساده‌تر است. در واقع می‌توان از اندازه بازار موجود استفاده کرد و سپس تخمین زد که محصول جدید تا چه حد می‌تواند جایگزین محصولات موجود شود.

2)     ایده‌ی استارتاپ بر مبنای خلق ارزش کاملا جدید و ایجاد تقاضای جدید در مشتریان شکل بگیرد.

در این بازارها ورودی‌هایی که در محاسبه‌ی اندازه بازار با استفاده از رویکردهای شرح داده شده لازم است، وجود ندارد و محاسبه‌ی اندازه بازار کمی دشوار است. برای محاسبه‌ی اندازه بازار در این نوع استارتاپ‌ها بایستی قدرت خرید مشتریان هدف را برآورد کرد و سپس تخمین زد چه میزان از این قدرت خرید می‌تواند برای خرید محصولات جدید مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل است که این نوع کسب و کارها (مانند آیفون و تسلا) مشتریان متمول را هدف قرار می‌دهند، چرا که آنها قدرت خرید بالاتری دارند و در نتیجه توانگری بیشتری برای خرید محصولات جدید دارند.

در مطالب بعدی به توضیح اندازه بازار در دسترس، سهم از بازار و فاکتورهای دخیل در آن می‌پردازیم.

مشترک خبرنامه شوید
برای دریافت آخرین به اخبار اکوسیستم و مطالب به روز، ایمیل خود را در قسمت زیر وارد نمائید
شما می‌توانید هر زمان که خواستید لغو اشتراک کنید
ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.